موعودنامه

موعودنامه

أین الطالب بدم مقتول بکرببلا

شاید این جمعه بیاید شاید

خبر آمد
خبری در راه است


سر خوش آن
دل که از آن آگاه است




شاید این
جمعه بیاید شاید


پرده از
چهره گشاید شاید


دست افشان
پایکوبان میروم


بر در
سلطان خوبان میروم


میروم بار
دگر مستم کند


بی سر و
بی پا و بی دستم کند


میروم کز
خویشتن بیرون شوم


در پی
لیلا رخی مجنون شوم


هر که
نشناسد امام خویش را


بر که
بسپارد زمام خویش را


دست ساقی
چون سر خم را گشود


جز محمد
هیچ کس آنجا نبود


جام آن
آیینه را سیراب کرد


وز جمالش
خویش را بیتاب کرد


موج زلف
مصطفی را تاب داد


ذوالفقار
غیرتش را آب داد


در پی
احمد علی آمد پدید


در کف او
بود میزان و حدید


بوالعجب
بین روح حق را در دو جسم


هر دو یک
معنی ولی کن در دو اسم


در حقیقت
هر دو یک آیینه اند


یک زبان و
یک دل و یک سینه اند


یک نظر بر
پرده نقاش کن


تاب گیسوی
قلم را فاش کن


آفرین گو
پنجه معمار را


تا نماید
بر تو این اسرار را


فاش
میگوید به ما لوح و قلم


از وجود
چهارده بی بیش و کم


چهارده
گیسوی در هم ریخته


چهارده
..... فلک آویخته


چهارده
ماه فلک پرواز کن


چهارده
خورشید هستی ساز کن

مرحوم آغاسی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






Weblog Themes By Pichak

نويسندگان

لينک هاي مفيد

درباره وبلاگ


ثواب این عمل ناچیز را هدیه می کنم به روح عمویم شهید بحرینی که در سال1361در منطقه دشت عباس به آرزوی دیرینه اش،یعنی شهادت رسید و به اوج ملکوت پر کشید و همچنین شهید منصوری شوهر عمه ام که ایشان هم در اثر اثابت موشک به موتور یدک کش سپاه مفقودالاثر شد.

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 65
بازدید هفته : 164
بازدید ماه : 785
بازدید کل : 39701
تعداد مطالب : 129
تعداد نظرات : 76
تعداد آنلاین : 1

Online User